خلاصه داستان :
روایت عشقى که با یک نگاه مى روید، حدیث دلدادگى هاى رساست که نمى داند به مهر دلبر سبزى و عطر مى یابد یا نه…
و در مورد رژان دخترى که در مورد او نمى دانیم آیا شناخت آنچه دافعه مى انگارد را به جاذبه بدل مى کند… آیا اگر بدون عینک قضاوت به دیدن هر کدام از اینها که یک جورند برویم … رسا… رژان … شایان … رز … رمینا … دانیال … شیدا… جور مى شوند؟؟؟؟
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی