loading...
مجله تفریحی فانوس شب
امیرارسلان بازدید : 177 سه شنبه 27 اسفند 1392 نظرات (0)

 

سلام من بار دومه قسمت2 نوشتم اما نمیدنم چرا بار اولی ادمین جان نذاشت یا ارسال نشد.دوستان ممنونم از نظرات سری اول ماجرا از همه تشکر میکنم.

ادامه:که یه دفعه کسی با دستاش از پشت چشمامو بست فهمیدم زهراس گفت: عشقم داشتم واست میمردم ..نشستیمو  2 دقیقه ای بهم خیره شده بود و داشت نگام میکرد تو چشام خیره شد و گفت مهران عشقم خیلی دوس داشتم حرفم برنیم دستاشو گرفتم گفت:مهران تو چشمام نگا کن و قول بده هرگز تنهام نمیزاری و تا ابد باهام میمونی اگه . . . .

 

بقیه داستان را در ادامه مطلب بخوانید . . .

 
خدایی نکرده بری من میمیرم بخدا..دستاشو فشردمو تو چشاش خیره شدم گفتم:ببین زهرا من
 
همیشه باهات میمونم تو هیچ شرایطی تنهات نمیزارم قول میدم همه چیز منی...دستاشو گرفتم باز
 
گفتم:تو هم بهم قول بده قول بده همیشه باهام میمونی خدایی نکرده تا 1سال ونیمی که قراره بیام
 
خواستگاریت قبل من اگه یکی بیاد خواستگاریت اون وقت تو.......تا اینو شنید گفت:هرگز چنین چیزی
 
نمیشه این حرفو دیگه نگو ناراحت میشم مهران دوست دارم خیلی منم به خودم میگفتم:خدایا شکرت
 
خیلی ممنونم....میگفتن عاشقا بهم نمیرسن اما تو رسوندی....اشک تو چشام جمع شده بود خیلی
 
دوسش داشتم و خیلی خوشحال بودم کسی که میمیرم براش دوسم داره ............ واقعا احساس
 
کردم تو بهشتم هیچی از خدا نمیخواستم جز عشقمو نمیتونین تصور کنین .....و مطمعن باشین بهم
 
میرسین اون وقت چه حسی به ادم دست میده .هردومون خوشحال بودیمو امکان نداشت این روزو
 
فراموش کنیم ساعت6:35 شد زهرا گفت:عشقم دیره دیگه بریم گفتم:باشه عشقم زهرا رو با یه
 
حرکت انداختم کمرمو زیر گوشم میگفت:دوست دارم...عاشقتم..نفسمی....به محله که رسیدیم
 
گذاشتم زمین دستاشو گرفتم گفتم:زهرام هرگز خاطراتمونو فراموش نکن بخصوص این
 
روزو..گفت:مهران چرت نگو مگه میشه اخه عشقم خب دیگه میرم بای زهرا تا رفت سرویسم به موقع
 
اومد سوار شد از پنجره بای بای کرد بهم و رفت..منم راهی مدرسه شدم تو راه داشتم بال درمیوردم
 
خیلی احساس خوبی داشتم تو دلم میگفتم:خدایا..مرسی اخر خودت جواب خوبی و اون همه نمار روزه
 
هامو ایجور چیزا رو دادی...قول میدم خوشبختش کنم..تو مدرسه همش فکرم این بود که چی میشد
 
زمان به عقب برگرده باز پیشش باشم و اون حرفا رو بهم بزنه. (ما هر روز ساعت 2 از مدرسه میومدیم و
 
پنجشنبه ها هم تعطیلیم اما زهرا ساعت 1 میاد پنجشنبه ها هم مدرسه داره)مدرسه رو بزور تحمل
 
کردم وقتی رسیدم خونه پریدم رو گوشی و7تا پیام دیدم 6 تاش عاشقتم و میمرم برات بود و ایجور حرفا
 
اما 7تومی نوشته بود:تو مدرسه همش بهت و حرفات فکر میکردم  عشقم خدا مدرسه رو ویرون کنه بیاا
 
دیگه..............سریع اس دادم اومدم عشقم واااای خیلی روز خوبیه زهرا دفعه اخری نبود که قرار
 
گذاشتیم مگه نه؟زهرا 5 دقیقه دیگه اس داد:نه عشقم معلومه که....30 دقیقه بعد تک زنگ زد زنگ
 
زدم  کلی حرف زدیم هر روز راحت علاوه بر اون همه اس 2ساعتم هر روز تلفنی حرف میزدیم دلیل اینم
 
که اکثرا میتونست حرف بزنه اینکه خونشون2طبقه بود و با خواهر بزرگش تو طبقه بالا میموندن
 
خواهرشم اکثرا دانشگاه بود.خلاصه دوستان تو2هفته که زهرا شیفت صبح بود 3 بار علاوه بر اون قرار
 
گذاشته بودیم.خونشونم خیلی به ما نزدیک بود و تقریبا همیشه وقتی منتظر سرویس بود میدیدمش
 
دلم اروم میگرفت که همیشه جلو چشمه نهایت خوشبختی رو احساس میکردم بهش اعتماد داشتم
 
اونم همینطور.زهرا شیفتش عوض شد ظهر شد خیلی دلمون میخواست شیفت عوض شه باز هم دیگه
 
رو ببینیم بی قرار بودیم چن روز با خوشی سپری کردیمو روز سه شنبه که قرار بود (شنبه )شیفتش
 
صبح شه رسید من بعضی موقع ها اما کم عصر میرفتم از دور مواظبش بودم تا یه وقت اتفاقی واسه
 
زهرا پیش نیاد دلیل اینکه کم میرفتم چون اونجا محله بود ممکن بود کسی هر لحظه ببینه شک
 
کنه..خلاصه زهرا سه شنبه عصر از مدرسه اومد اس داد:سلام عشقم دلم تنگ شده بود.جواب
 
دادم:سلام عشقم منم دلم بدجوری واست پر میکشید زهرا اس داد:یه چیزی بگم؟اس دادم:اره عشقم
 
بگو چراکه نه!اس داد:نه ولش هیچی نمیخوام تو دردسر بیوفتی..اس دادم: نه بگو چیشده نگرانم..!اس
 
داد:امروز یه اشغال تو کوچه بهم گیر میداد دنبالم افتاده بود و میخواست شماره بده..تا اینو دیدم زنگ
 
زدم..رد کرد اس داد:صبر کن.15 دقیقه بعد زنگ زدم برداشت حرف زدیم گفت:تورو خدا دعوا نکنی ها
 
...گفتم:خب عشقم شاید پسره مریضه باید ببینم فردا کیه اون تو نگران نباش عشقت نمیزاره اتفاقی
 
واست ییفته باشه؟گفت:باشه فدات.....اون روز فکرمو پسره مشغول کرده بود فردا عصر ساعت5:30اینا
 
رفتم از دور تحت نظر داشتم 4دقیقه گذشت دیدم یه پسر با شلوار 6جیب و قیافه غلط انداز و تو
 
دهنشم سیگار اومد درست وسط محله کنار جوی نشست اون پسرو می شناختم خونش4محله اینای
 
ازمون بالابودچون درس نمیخوند خدمت سربازی میرفت الانم مرخصی انگار گرفته اومده بخاطره نزدیکی
 
به هـــیت و دسته ماه محرم خیلی بیشعور بود و عوضی همه میشناختنش و پدرشم مرده بود 2 سالم
 
ازم بزرگ بود.تو دلم گفتم:اخه ..توی لات بیشعور کجا عشق من کجا حالتو میگیرم..اون منو نمیدید
 
البته.1 دقیقه بعد سرویس اومد پسره تا فهمید سیگارو انداخت جو تا زهرا نبینه زهرا پیاده شد و اومد از
 
سر بدشانسی هم محله کسی نبود پسره افتاد دنبال زهرا منم از پشتشون میومدم دیدم پسره
 
شماره از جیبش دراورد دراز کرد جلو زهرا رفتم دستشو گرفتم هل دادم چسبید دیوار یقشو گرفتم
 
گفتم:ببین عزیز برام مهم نیس کی هستی اما دور اونو خط نکشی با من طرفی پسره گفت:ببین من
 
نمیدونستم باهاش رابطه داری اینم بگم تو عددی نیستی واسم!دیدم زهرا داره با چشمای نگرونش
 
بهم نگا میکنه چن متر اونور تر بهش گفتم:برو طوری نمیشه..برگشتم به پسره گفتم:حالا که
 
نمیدونستی پس الان میدونی بار دوم بد میبینی حالا برو پسره دستامو زد کنار رفت..اما برگشت
 
گفت:پشیمون میشی..رفت..اون حرف بدجوری بهم خورده بود اما اون روز گذشت اما پنجشنبه عصر بازم
 
رفتم مواظب عشقم باشم که دیدم باز اونجاس دستمو فشردم رفتم نزدیکش که....ادامه دارد دوستان
 
امیدوارم تا اینجاش خوشتون اومده باشه لطفا نظر بدین من دوست دارم نظر بدین و قشنگ بگین مثلا
 
کجاش کمو کسری داره تا اصلاح کنم منتظر ادامه داستان باشیم از همه متشکرم بخصوص مدیر که
 
اجازه میدن سرنوشتمو بنویسمو بزارم سایت تا استفاده کنین ....
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آهنگ جدید,اس ام اس جدید,جوک,داستان کوتاه, متن تبریک,آهنگ پیشواز ایرانسل,آوای انتظار همراه اول,عکس جدید,عاشقانه,متن وعکس,دانلود اهنگ,عاشقانه سایت.عکس عاشقونه.غمگین.اس ام اس فاز سنگین.زناشویی.مد.زیبایی.اشپزی.بیوگرافی.عکس بازیگران.بزرگترین سایت تفریحی ایران.جدیدترین اهنگ.سایت فانوس/طایفه جهانتغ.جهانتیغ
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2385
  • کل نظرات : 271
  • افراد آنلاین : 95
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 427
  • آی پی دیروز : 330
  • بازدید امروز : 2,051
  • باردید دیروز : 776
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,429
  • بازدید ماه : 4,429
  • بازدید سال : 92,250
  • بازدید کلی : 1,385,950
  • کدهای اختصاصی